سفارش تبلیغ
صبا ویژن


سیاره ای از جنس امیر

امروز امیرجان اون لباس سرخابیه رو با شلوار آبیش پوشیده بود.و شعر محمد امین رو خوند.

عمو هم راجب 9099072345 گفتش که در آینده ای نه چندان دور میتونیم با امیرمحمد بحرفیم.پوزخند

آقا ممنون هم به عمو گفتش که من از تو راضیم چون سلطان رو متقائد کردی که کیف بزرگ نگیره .حالا بیا و برو برای بچه های مدرسه ی سلطان حرف بزن.من با آقای نوخودچی ام صحبت کردم حق الزحمت رو میدن.عمو:من فکر نمیکنم تاثیر داشته باشه ها.آقا ممنون:ای بابا پورنگ جان "اگه واسه ما آب درنیاد واسه تو که نون درمیاد"عمو"ضرب المثل رو اشتب گفتید میگن اگه از این چاه.... آقا ممنون:من با سند حرف میزنم و حکایت رو بهش نشون داد.و بعد هم داستان یه معمار  که دوتاکارگر استخدام کرده بود تا چاه بزنن و بهشون حقوق میداد ولی کارگرا ناامید شده بودن و معمار بهشون گفت:اگه از این چاه آب درنیاد واسه تو که نون در میاد.آقا ممنون:این این مثل آب نداره و درستش رو بهش گفت و عمو رو قانع کرد که بره واسه مدرسه سلطان حرف بزنه.

تو آیتم آقا نگهدارهم عمو یه اسم خوند به اسم داناک.اقا نگهدار:چه اسمی!

بعدم داستان یه پسر بچه که به شادی میخواست بره مدرسه ولی نمیدونست خوراکی چی بخره رو تعریف کرد.

تو آیتم بعدم خانوم نصر به گوشی آقا نگهدار زنگید که عمو ج داد و گفت من شوهرم و از شما میخوام از این حرفا آقا نگهدارم رفت به زمانی که آقای نصر رفته و هرچی بهش گفت بیا نیومدو گفت من تازه اینجا داماد یکی از اینا شدم تازه کلی ام تیپ زده بودو موهاشو بسته بود آقا نگدارم رفت پیشش و گفت منم بیام اونجا داماد یکیشون بشم. :) هیچی دیگه به خوبی خوشی رفتن جشن :))))))))

ب.ن:تو نا گفته هام پهلون گفت چنتا از صداهای بچه ها آمادس تازه وقتی اسام های بچه ها

اومد یکیشون اسمش:محمدحسین حسنی.8ساله از ساوه بودشوخی


پنج شنبه 92/6/28| 8:12 عصر |ژوپیتر| نظر|


[-Design-]

a>

آقای نصر - سیاره ای از جنس امیر