سفارش تبلیغ
صبا ویژن


سیاره ای از جنس امیر

 با تاخیر نه چندان نزدیک عکس های عمویی و امیرجون رو توی آخرین قسمت ماه عسل براتون گذاشتم.

 


دوشنبه 92/6/4| 1:5 عصر |ژوپیتر| نظر|

سلام بچه ها.

برنامه ی دیروزو که جونم براتون بگه امیرجون مثه همیشه ترکوند.و تیپشم تیپ جمعه ی هفته ی پیش بود(اون لباس سبزه که کلی ازش خاطره داشتیم)

اول یکی از شعرای مذهبی شو خوند که چون من حالم زیاد خوب نبود الان یادم نمیاد کدوم شعرو خوند :( بعد هم شعرعمو زنجیر باف رو خوند تازه آخرای شعر صدای استدیو رم آزاد کردن من تازه فهمیدم صدای زنده ی امیرمحمد صد برابر قشنگتر از صدای ضبط شده شه.

آقا ممنون هم که هرچی به عمو میگفت تو مغز سلطان رو ویروسی کردی عمو میگفت نه.و همین شد که آقا ممنون گفت تو هم که مرغت یه پا داره.و همین شد که حکایت مرغ یه پا رو تعریف کرد.(پهلون زن پیر مرد.عمو:پیر مرد.سلطان:نقش پادشاه رو بازی کرد)

آقا نگهدار هم داستان یه پیرمرد و پیر زن رو تعریف کرد که نمیتونستن ماکارونی سفت بخورن.

تو آیتم ماشین زمان هم عمو تصمیم گرفت بره به بچگی های آقاممنون که ایشون اول نذاشتن و گفتن این ماشین برای تحقیقات علمی هستش نه واسه اینکه تو الکه بری بچگی اینو اونو ببینی.ولی از اونجایی که عمو خیلی اصرار کرد اجازه داد.ولی ماشالا په بچگی باحالی داشت.عمو هم تعجب کرد بعد آقا نگهدار گفتن ما همینجوری هستیم بچگی هامون بزرگیم بعد کم کم کوچیک میشیمخیلی خنده‌دار(هیچی دیگه از دیروز تا حالا داریم به نوزادیشون فکر میکنم)گیج شدم

اینقده دوس دارم وقتی بیشترشو از رو کاغذ میخونن،اینجوری بهتره کمتر اذیت میشن،کاش تا آخرش همین کارو بکنن ولی خب یه چیزای دیگه ای هست مثلا پریروز دوبار گریم آقا نگهدار رو داش که فرداشم اومد یکم ابرو هاش سرمه ای بود دیروزم تو بار گریم آقا ممنون رو داشت.خب این آیتما رو که گریمش یکی هستش رو پشت سر هم بگیرید اینجوری اذیت میشه.

و در آخر ببخشید اگه کم نوشتم یکم کسالت دارم به خاطر همونه.

فعلا


شنبه 92/6/2| 12:32 عصر |ژوپیتر| نظر|


[-Design-]

a>

شهریور 92 - سیاره ای از جنس امیر