سیاره ای از جنس امیر
بعد از چهار روز خدایی یه شارج واقعی بود خعلی حال کردم.امرو امیر خورشیدی شده بود که بیا و ببین.بعدم با همون ژستای رمانتیک و قشنگش شعر عموزنجیرباق رو خوند. ولی یه چیزی که اصن باهاش حال نکردم این بود که بعد یه قرن بازم امیر نقش خودشو نداشت. تو آیتم بعدم عمو که فکر میکرد اگه شیرینی شو تو ماشین زمان بزاره کسی پیداش نمیکنه آقا ممنون با هوش و درایت خودش پیداش کرد. بعدم حکایت کدو قلقله زن رو به روایت جدید تعریف کرد که بجای کدو ؛ پیرزن توی ماشین شاسی بلند سوار شد که آقا ممنون هم بهش گفت که ماشین های مدل بالا سویچ ندارن.بعدم بهش گفت سقفو بزنه بازشه یکم همو بخوره.عمو هم یه سی دی پلی کرد خدایی چه سی دیی بود بعدش که یکم گذشت صداش زیاد شد آقاممنون گفتن پورنگ از تو بعیده به جرم موسیقی زیاد میگیرنت. تازه نقش گرگ هم خودش به دلیل کمبود نفر اجرا کرد که خدایی قشنگ اجرا کرد عمو هم نقش پیر زن و سلطان و پهلونم نقش پلنگ و شیر والبته دختر و داماد پیر زن رو بازی کردن تازه در آخر هم پیر زن که از چنگ شیر و پلنگ نجات پیدا کرد تونست آقاگرگه رو گول بزنه.(حالا مگه آقا گرگه میذاشت بره؟) عمو هم یه جای بازی همچین خورد زمین ینی کرکر خنده. حالا به افتخار بازی امروز همه باهم(ماشین شاسی بلند قِلقِله زن توندیدی پیر زن؟) آیتم آقا نگهدارم که به دلیل نبود ناشر،کتاب و بیخیال شدن زدن توکار معرکه! کار درستم همینه تو پیامکام عمو خط رو گم کرده بود مام کلی خندیدیم. پهلون و سلطانم قرار بود زنجیر پاره کنن و از تو حلقه بپرن که نتونستن. ولی چقدر ماشالا آقانگهدار قشنگ حلقه میزد.لایک داشت خدایی. محصول جدیدم ماکارانی فتوچینی بود که واقعا عرض ماکارونی پدر مادر دار بود. یه چیز دیگه اینکه متاسفانه بنده فردا و پس فردا نیستم شاید حتی نتونم ببینم جایی هم ک میریم نه نت داره نه آنتن میده. کاش میشد یه معجزه ای چیزی میشد سفره بهم میخورد و میشستیم به خوبی و خوشی از اول تا آخر برنامه رو ببینیم ولی حیف که... حالا به هر حال مواظب مراقبتتون باشید ؛خطا نکنید جفا نکنید؛فعلا بای
[-Design-] |