سیاره ای از جنس امیر
سلام بچه ها من بازم یه معذرت خواهی واسه آپ نکردن بدهکارم الان امروز رو میگم تا فردا ایشالا برنامه دیروز رو تعریف میکنم. امروزامیرمحمد عزیزدلمون یه آسمون پر از بهترین هاشده بود؛اول شعر امام رضا رو خوند بعد با عمو شعر"اون کیه"رو خوند بعدم نقش خودشو نداشت. آقا ممنون هم اول از حرکت سلطان که به پیر مرد کهنهپوش سلام نکرد پیش عمو شکایت کرد بعدم گفت:سعدی شاعر بزرگمون میگه "تن آدمی شریف است به جان آدمیت/نه همین لباس زیباست نشان آدمیت"(که باید بنده اینجا بگم نه، همین لباس زیباست نشان آدمیت)و بعد هم حکایت شیرینی پز چینی(عمو) که به یه پیر مرد ژنده پوش(سلطان) احترام گذاشته بود رو تعریف کرد.بعدم پیر مرد با محبت یه سکه بهش داد.عمو هم بعد از نمایش گفت ممنون که این نقش رو بهم دادید همین جا قبل از اینکه عرقم خشک بشه پولمو گرفتم. آقا ممنون هم گفت:این پول هیچ ارزشی نداره این محبتهاست که ارزش داره؛حالا اینو بده به من.من چقدر تو رو دوست دارم.(هیچی دیگه سکه رو گرفتو رفت :)))))) تازه کله پهلونم خورد به دکور که من کلی خنده ام گرفت. این آیتم آخرم که دیگه چی بگم ک هرگی بگم بازم کمه جاتون خالی ک نبود آقا نگهدار لازانیا رو اسپانسر کرد.و داستان یه زن و شوهر که نمیدونستن واسه مهمونی چی درست کنن رو تعریف کرد.تاااازه فهمیدیم اسم یکی از دوستای امیر جان هم حسن شاهپری هستش. به قول امیر جون مواظب مراقبت تون باشید. واسه کامپیوتر مام 2عا کنید که حالش هر چه زودتر خوب شه!
[-Design-] |