سفارش تبلیغ
صبا ویژن


سیاره ای از جنس امیر

سلام بچه ها

نمیدونم اولین سلام رو یادتون هست یا نه

ولی زمان کمی ازش میگذره

تو این مدت منکه با این فضا روزای خیلی خوبو خاطرات زیادی داشتم

و با دوستای خیلی خوبی آشنا شدم

تو غم ها و شادیا باهم بودیم

خلاصه که روزای خاطره انگیزی داشتیم

و امیدوارم شماهم از کارکرد وب راضی بوده باشین.

اگرم عملکردم خوب نبود به بزرگی خودتون ببخشید.

متاسفانه به دلایل شخصی دیگه به این فضا برنمیگردم.

همتونو دوس دارم..

بای برای همیشه...

 

پ ن:آزاده نامداره در برنامه خانومی که شما باشین رو به الهام حمیدی:

میگن زیاد به ستاره ها نزدیکــ نشین چون اینجوری هم اونا

 راحت ترن هم تصویر ذهنی طرفداراشون ازشون عوض نمیشه.

(ولی بعضی موقع ها این خوبه که تصویر ذهنی یه طرفدار نسبت به ستاره اش عوض بشه.عالیه!)


جمعه 92/9/29| 9:17 عصر |ژوپیتر| نظر|

سلام سلام.

امروز خیلی عالی بود اول اینکه امیرجون با بافت قرمز خوشگلش که کپی اناره ساوه شده بود.

بعدم واسه اول برنامه یه شعر جدید راجب خدای مهربون خوند.

بعدم با عمو یه شعر دونفره خوندن.و عمو امیرو با ماشین زمان برد به زمان کودکی امیر که کوچمولو بود و چنتا از تیکه های اونموقع رو نشون دادن.بعدشم امیر یه خاطره تعریف کردو گفت:اون زمان که با عمو سفر میرفتم مامان بابام میگفتن توروخدا مواظب بچه ی ما باشین هیچی نمیخوره لاغر شده؛اونموقع دنبالم میکردن قاشق بهم بدن الان دنبالم میکنن بشقابو ازم بگیرن.عمو:خانواده امیر ببینید چی دادین چی تحویل گرفتین..حالا اینارو ولش کن امیر تولدت مبارک.

بعدشم کلی هم اسلاید جدید واسه میان برنامه ها ساخته بودن.

و موقع تلفنا یه دختره حرف دل هممونو زدو به عمو گفت اینقد به پیجامه نگهدار گیر نده.

تو آیتم بعدی هم آقاممنون زودتر از موعد اومد و کارگردان صداش زد و آقا ممنون گفت پیک باهام کار داره.

بعداز آیتم بگومگو آقا نگهدار اومد و عمو هم کلی شاد بود و آواز میخوند.

تازه گلی رو هم که واسه امیر اورده بودن رو اورد وسط میزان سن.سلطان:گل مردومو خراب کردی.آقا نگهدار:والا

بعدم داستان یه پدر بزرگو پسرو که پسر سبزی نمیخواستو غذا میخواست رو تعریف کرد که همونطور که در جریانید با تک ماکارون نعناو ریحون مشکلشون حل شد.پهلونم تو ناگفته ها گفت:آیا میدانید چرا برای امیر توی برنامه جشن نگرفتیم؟چون گفتن برنامه رو شخصی نکنید.

(من در اینجا سکوت میکنم)

بعد از اون تازه آقا ممنون اومد وگفت:پیک برام بشته اورده بود بعد گفتش بشین ترکم تو معروفی بیشتر کاسب میشم.عمو:من فک میکردم زود اومدی.ممنون:مرا لو میدهی؟ شصت سالته.عمو:سن مرا لو میدهی؟ ممنون: سن تورا لو میدهم.

بعدم از سلطان که وسط بازی حرفای بدی میزد به دوستاش شکایت کرد.عمو:واااااااای.آقا ممنونم دومتر پرید بالا بعدم گفت پورنگ در این حدم حرفش بد نبد.

بعدشم گفت:انگار باشیطان همدست شده و ارزن کاشته.

شیطان که همون پهلون بود رفت پیش یه کشاورز که عمو بود و بهش گفت بیا چغندر بکاریم و بعد از یک سال شیطان گفت هر چی روی خاک مال تو وهر چی زیر خاک مال من کشاورزم قبول کرد.سال بعدم ارزن کاشتن و قرار شد ایندفه هر چی روی خاکه مال شیطان و هرچی زیر خاک مال تو کشاورز ایندفه هم گول خوردو قبول کرد.

البته این دسته بیل کشاورز ام خیلی باحال و بودو هی میوفتاد.

 


چهارشنبه 92/9/13| 8:36 عصر |ژوپیتر| نظر|


[-Design-]

a>

سیاره ای از جنس امیر