سفارش تبلیغ
صبا ویژن


سیاره ای از جنس امیر

siiiiiiiiiilam..

اول اینکه خوشحالم که حد اقل اینجا سلام کردن یادم موند!

بعدم خوشحالم که بعد چند روز بالاخره دیدمشون و دلتنگیمون رفع شد.البت این چند روز از طریق پیج خود امیرجان و عوامل و البته وب دوستان اخبار آنلاین در حد صبحونه ی امیرمحمد جان رو هم داشتیم ولی خب دیدن برنامه ی زنده جای خودشو داره.

اووووووو بعله از اتاق فرمان اشاره میکنن مخمونو خوردی برو سر اصل مطلب.

اولش با لباس سفیدش تیریپ فرشته ای زده بود.

و شعر امام علی رو خوند که میدونید من عاشقشم.

و بعدهم اون شعر جدیدرو خوندن.

آیتم آقاممنون هم حکایت بیلم را پارو کن رو تعریف کرد.که عمو نقش آدمی رو بازی میکرد که نمیتونست تصمیم بگیره و وقتی سلطان بهش گفت یه پیر مرد خیر قراره بیاد اینجا بااینکه روزها روزها منتظر اون پیر مرد بود اما وقتی اونو دید فقط ازش خواست که بیلش رو به پارو تبدیل کنه و اون پیر مرد(پهلون) هم بیلش رو باپارو عوض کرد و ده تومن هم داد که آقا ممنون گفت اینجای نمایش اشکال ایجاد شده که عمو نذاشت ادامه ی حرفش رو بزنه ولی آخرش آقا ممنون جقله شو زد.آخر نمایش هم دوست مرد بهش گفت که تو فقط یه فرصت واسه تصمیمگیری داشتی و همچین چیز پوچی خواستی.

آقا نگهدارم داستان همون دوتا دختر دانشجو معروف رو تعریفید.تازه پیکو طعمای خوشمزه ترش هم اومد.

بعدم تو قسمت ناگفته ها پهلون منو اصفهانو یکجا لو داد.تازه یه کیلیپ هم از اصفهان پخشیدن که بنده عملا غش کردم.


چهارشنبه 92/7/10| 6:36 عصر |ژوپیتر| نظر|


[-Design-]

a>

اصفهانو دوس دارم!!!!.... - سیاره ای از جنس امیر