سفارش تبلیغ
صبا ویژن


سیاره ای از جنس امیر

و اماااا  امروز.امرو امیر اون لباس رنگین کمونی شو پوشیده بود که روز اول که از دبی اومده بودن پوشیده بود.

اول شعر امام حسین رو خودن.بعدم با عمو شعر یکی داره آواز میخونه رو خوند.

بعدم گفت که مامان و باباش وقتی رفته بودن بیرون یادش رفت اتاقشو جمع کنه.

بعدم پهلون اومد و بوبالا بوبال کرد امیر ام گفت:میدونید واسه چی از این برنامه خوشم میاد؟چون وقتی پهلون میگه بوبالا بومبال عمو میگه اوووه اووووووه

بعدم از عمو راه حل خواست.پهلون ام گفت هرکاری که مادر پدرت هنوز نگفتن انجام بده.امیرم خلاقیت نشون دادو رفت همه ی لباسای مامان بابای عزیز رو ریخت تو ماشین لباس شویی بقیه شم خودتون تصور کنید.

آقا ممنونم گفت عاشق نویسنده اس که همه حکایت هارو میزاره از رو متن بخونه.

نقش پدر سلطان(پیرمرد) رو هم بازی کرد.که پهلون(عروس پیر مرد) ناراحت بود از وجود پیر مرد.یکی نیست بهش بگه آدم همچین پدری داشته باشه که اینقد قشنگ بندری بزنه باید رو جفت چشاش بزاره.باید روزی صدبار پاشو ببوسه.

آقا نگهدار هم به جوجه جیغی که اس ام اس به برنامه کتاب خوشمزه داده بود گفت:وقتی میری پمپ  بنزین،بنزین بزنی دستکش دستت کن.

چه ژستایی هم با تک ماکارون میگرفت.ای ول داشت خدایی.


پنج شنبه 92/5/3| 8:3 عصر |ژوپیتر| نظر|


[-Design-]

a>

بععععله - سیاره ای از جنس امیر